میدانید چرا؟ چون خجالتی بود! در زندگینامهاش نوشتهاند كه او سالها به خاطر صدای زنانهاش خجالت میكشید در میان جمع، صحبت كند. آن نوجوان خجالتی، خوشبختانه بازیگر تئاتر نشد و شد: توماس ادیسون! همان ادیسونی كه زندگی امروز را بدون اختراعات او حتی نمیشود تصور كرد… كودكان، نوجوانان و جوانانی كه امروز خجالتی هستند، در هیچ محضری امضا نكردهاند و به هیچ كسی تعهد ندادهاند كه فردا و پسفردای روزگار هم خجالتی و كمرو باشند.
۱. وقتی به یك محفل رودربایستیدار، مثلا به یك مهمانی رسمی، دعوت میشوید؛ وقتتان را طوری تنظیم كنید كه زود برسید. این نكته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایدهاش این است كه با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا میشوید و كمكم ترستان از آن جمع میریزد. امتحان كنید! وقتی یك جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ میشود، حس خجالتتان خیلی كمتر است نسبت به وقتی كه ناگهان به یك مجلس شلوغ وارد میشوید. معمولا آنهایی كه زودتر به چنین محافلی میرسند، راحتتر با تازهواردها ارتباط برقرار میكنند.
۲. دلتان میخواهد وقتی به یك جمع وارد میشوید، چگونه رفتار كنید؟ خوشبرخورد؟مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ و…؟ خب، همه اینها را میتوانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین كنید. همه ما آدمها كمی تا قسمتی بازیگریم. نقشآفرینی جلوی دوربین شاید كار آسانی نباشد ولی نقشآفرینی در خلوت و در مقابل آینه مطمئنا كار آسانی است. تمرینهای مكرر این چنینی، ناخودآگاهتان را به همان سمتی میبرد كه بیشتر تمرینش را میكنید و كمكم شما هم همانی خواهید شد كه دلتان میخواهد.
۳. ماشین یك نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمیشود و حالا راننده منتظر است كسی بیاید كمكش كند و ماشین را هُل بدهد… همسایهتان دارد از بازار برمیگردد و دستش حسابی پُر است، زنبیل دارد از دستش میافتد… پیرمرد مغازهدار، زورش نمیرسد به تنهایی، كركره مغازه را بدهد بالا… خب، چرا معطلید؟ مگر نمیخواستید تمرینهای ضد خجالت را شروع كنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یكی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو كلمه است: كمك نمیخواهید؟ (البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو كلمه فراموش نكنید.) نمیدانید چقدر موثر است!
۴. از همصحبت خودتان تعریف كنید. اینكه دیگر كاری ندارد. هم آسان است، هم موثر. اغلب آدمها وقتی ازشان تعریف میكنید، ذوق میكنند و بیشترشان آنقدر ذوق میكنند كه به هیچ قیمتی حاضر نمیشوند همصحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تكنیك باید مواظب مغزتان هم باشید چرا كه ممكن است جای دندانهای كسی كه ازش تعریف كردهاید، رویش باقی بماند. ضمنا، هنگام تعریف و تمجید از این و آن، به هیچ وجه لازم نیست دروغ بگویید. اگر كمی دقت كنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یك چیزی پیدا میكنید كه قابل تعریف باشد. البته تعریفهایتان هم نباید خیلی بیربط باشد. مثلا وقتی كسی دارد درباره یك موضوع فلسفی با شما صحبت میكند، خیلی بیربط است اگر بگویید: <پیراهنتان چقدر قشنگ است>! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقهمند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت كنید.
۵. ارتباط چشمی در برقراری یك ارتباط موثر، خیلی مهم است. حتما به چشم طرف مقابلتان نگاه كنید، چه وقتی كه دارید صحبت میكنید، چه وقتی كه دارند با شما صحبت میكنند. این ارتباط چشمی را ترجیحا با یك لبخند ملایم و حالت دوستانه همراه كنید. اگر به هر دلیلی از برقراری یك ارتباط چشمی مناسب ناتوانید، سعی كنید به پیشانی طرف مقابلتان نگاه كنید. از معجزه نفسهای عمیق هم غافل نشوید كه به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت كنید كه با نفسهای عمیق، آرامش را به وجودتان برگردانید. این تمرین را میتوانید خیلی راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهید. مطمئن باشید كه هیچكس نمیفهمد این كار شما چه معنایی دارد. باور كنید كه اصلا كسی حواسش به شما نیست. راحت باشید.
۶. خیلی هم ایدهآلگرا نباشید! قرار نیست با هر جوكی كه شما تعریف میكنید، همه غش و ریسه بروند. قرار نیست با هر حرفی كه میزنید، همه بهبه و چهچه كنند. برای هیچكس دیگری هم قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. مطمئن باشید كه دیگران هم استانداردهای خودشان را اینقدر دستِ بالا تعریف نمیكنند. وقتی در یك جمع حضور دارید، كسی از شما انتظار ندارد كه فوقالعاده باشید. برای جمع، این مهم است كه شما با آنها همراه باشید، فقط همین. این را هم یادتان باشد كه خیلی از خانمها و آقایان اصلا با آدمهای پرحرف و شوخ و مجلسآرا میانه خوبی ندارند. و یك خبر خوب دیگر برای خجالتیهای عزیز: سكوت و كمحرفی شما را معمولا به پای فروتنی، حجب و حیا و بزرگمنشیتان میگذارند و چه صفتی بهتر از فروتنی؟ راستی یادتان باشد كه، در ملاقات اولتان با هیچكس زیاد حرف نزنید و اطلاعات شخصیتان را رو نكنید. چه لزومی دارد؟ این كار را متاسفانه بعضیها برای پنهان كردن آن حس خجالت درونی انجام میدهند. غافل از اینكه دیگران، این كار را غالبا اینطور تفسیر و تعبیر میكنند كه فاعلان این فعل، آدمهای كمظرفیت و سرخورده یا آدمهای گوشهگیر و تنهایی هستند.
۷. هیچوقت هیچكس را تحقیر نكنید و خصوصا در حضور جمع از چنین كارهایی پرهیز كنید. همه ما آدمها به آرامش و كمك دیگران احتیاج داریم، نه به دشمنی و آزار و اذیتشان. مطمئنا وقتی شما كسی را تحقیر یا مسخره كنید، او هم به دنبال بهانهای خواهد گشت تا این لطف شما را جبران كند! انرژی منفی برای این و آن نفرستید تا انرژی منفی برایتان نفرستند. موقع انتقاد كردن از این و آن هم، یادتان باشد كه نباید از هیچكس در حضور جمع با تندی و خشونت انتقاد كنید. وقتی ارتباطتان با دور و بریها دوستانه و صمیمیانه باشد، آنها هم برای رفع مشكلاتتان و از جمله برای رفع این حس خجالت درونی به شما كمك خواهند كرد.
۸. قرار نیست كه یكشبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذلهگو و پرحرفی كه مجلس آرایی میكند و… این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمیآید. آدمها ذات شان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن یك مهارت است كه با تمرین به دست میآید. به تكنیكهای ضد خجالت هم باید یكی یكی تسلط پیدا كنید. وقتی انرژیتان را در هر مقطع زمانی روی یك یا دو مهارت بخصوص میگذارید خیلی زودتر به نتیجه میرسید. مثلا پیشدستی در سلام گفتن را باید تمرین كرد. وقتی به آن تسلط پیدا كردید، شروع صحبت با لبخند را تمرین كنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال كمك به دیگران، كمك به سایر خجالتیهای جمع، تعریفهای بجا و . . . . هم همین طور. به دست آوردن یك مهارت ممكن است یك سال طول بكشد، در حالی كه به دست آوردن یك مهارت دیگر، ممكن است فقط دو روز وقتتان را بگیرد. هرچه سختتر به دست بیاورید، سختتر از دست میدهید. این یادتان باشد!
۹. همیشه آماده و بهروز باشید. مطلع و گوش به زنگ. كتاب بخوانید، روزنامه، مجله، اینترنت و . . . اخبار روز دنیا را پیگیری كنید. اخبار هنری،فرهنگی، علمی، سیاسی و . . . داشتن این اطلاعات به شما كمك میكند كه همیشه حرفهای شنیدنی در آستین داشته باشید. سوالهای حاضر و آماده هم غنیمتند. از این قبیل سوالها همیشه همراه داشته باشید. طرح یك سوال صمیمانه و مودبانه معمولا نقطه شروع مناسبی برای ورود به بحث دیگران است و هر قدمی هم در چنین همكلامیهایی بردارید، مطمئنا قدم بعدی آسانتر و آسانتر میشود. از سلیقهها و علاقههای دوروبریهایتان هم باید باخبر باشید. اینطوری راحتتر میتوانید همصحبتشان شوید. وقتی میخواهید سر صحبت را با یك جماعتی باز كنید یا وقتی كه میخواهید در یك بحث گروهی شركت كنید، باید این را ارزیابی كنید كه آیا آنها هم مایلند حرفهای شما را بشنوند و اصلا آیا شما خوب به حرفهای آنها گوش دادهاید یا نه. بیمحابا حرفشان را قطع نكنید. بهتر است مودبانه و آرامآرام به هر بحثی وارد شوید.
۱۰. اگر خجالتی باشید، احتمالا تنهایی را به فعالیتهای جمعی ترجیح میدهید. خب، میتوانید از این فرصت مغتنم استفاده كنید و چیزی یاد بگیرید. آدمهایی كه تنهایی را دوست دارند، معمولا روحیهشان با هنرآموزی جور است. روی یك هنر متمركز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان را به وضوح افزایش خواهد داد. تا میتوانید كتاب بخوانید و اطلاعات كسب كنید. روزنامه، مجله، برنامههای آموزشی، اینترنت و… به زودی، روزی میآید كه باید حرفی برای گفتن داشته باشید. خودتان را برای آن روز آماده كنید.
دكتر محمد كیاسالار
میگویند <توماس ادیسون> عاشق نمایش بود و عاشق نمایشنامههای شكسپیر. او از وقتی ۸ ساله بود، دلش میخواست بازیگر تئاتر بشود و حتی در دوران نوجوانیاش هم برای رسیدن به این آرزو تلاش كرد اما موفق نشد.