مروری بر قسمت اول
کودی پسر بچه 9 ساله در دو هفته گذشته شش بار بدیدن دکتر خانواده رفته است. او بمادرش اصرار می کرد تا او را ببرد چون او احساس سر گیجه می کرد، احساس می کرد که دلش درد می کند، و نمی توانست نفس بکشد. او فکر می کرد که می خواهد بمیرد. دکتر خانواده نمی توانست چیزی پیدا کند. اما هر دفعه که کودی احساس کمی ناراحتی می کند احساس می کند که شاید دکتر خانواده چیزی را فراموش کرده است و اگر حالا او برود می توانند پیدا کنند که چه می باشد. وقتی که از هفتمین ویزیت با دکتر خانواده باز می گشتند کودی به مادرش گفت گاهی آرزو می کند که او می توانست در خانه دکتر خانواده اش زندگی کند تا اینکه اگر مشکلی دوباره پیش آمد، پیش دکتر باشد.
لینک کامل مقاله اختلال های هیجانی در بچه ها و نو جوانان (قسمت اول)
چگونه می توان مطمئن بود که آنچه اتفاق افتاد یک حمله وحشت ( پنیک) بود و مشکل پزشکی دیگری نیست.
حمله وحشت در بچه ها می تواند با هر چیز دیگری مغشوش شود. تقلید کننده های رایج زخم معده، سندرم آزار دهنده معقد، بیماری تیرویید، برخی از داروهای تجویز شده، میگرن ها، بیماری اعصاب، مرض قند، بد استفاده کردن از دارو، و اختلال های روانکاوی دیگر. بعضی از تحقیقات وجود دارند که به مغزهایی توجه می کند که در حمله های وحشت اختلال های معینی را نشان می دهند. اصل مهم خارج کردن مشکلات دیگر با استفاده دقیق از سوابق پزشکی، یک امتحان فیزیکی، و اغلب آزمایشات اشعه ایکس آزمایشگاهی می شود. اگر سوابق و نتایج ازمایش ها بنظر حمله های وحشت برسند، و هیچ علت دیگری یافته نشود، آنگاه پزشک حمله وحشت را فرض خواهد کرد .
در زنان، درد های شکم و سر درد با هم بسیار بسیار رایج هستند. در حقیقت در مطالعات اخیر نشان داده شده است که هنگامی که اینها با هم در یک بچه یافته می شوند، 69% اختلال هیجانی داشته اند.
شما طوری در مورد حمله وحشت (پنیک) صحبت می کنید که انگار یکبار اتفاق می افتد. پسر من همیشه این مشکل را دارد.
یک حمله وحشت باندازه کافی بد است، اما حمله های وحشت تکراری می توانند مخرب باشند. اگر یک بچه یا بزرگسال حمله های وحشت تکراری و مسایل زیرا داشته باشد ، بنام اختلال پنیک ( وحشت ) خوانده می شود :
اختلال وحشت ( پنیک) Panic Disorder
1- حمله های بدون انتظار وحشت تکراری
2- حداقل یکی از حمله ها یک ماه دیگر یا بیشتر تکرار شده و یکی از موارد زیر یا بیشتر را داشته است:
الف – نگرانی مداوم در باره حمله های بیشتر داشتن
ب- نگرانی در باره برداشت های حمله یا عواقب آن ( برای مثال از دست دادن کنترل، سکته قلبی کردن، ” دیوانه شدن” )
پ – یک تغییر قابل ملاحظه در رفتار که به حمله ها مربوط می شوند.
اختلال در بچه ها یک شرایط بسیار معلول کننده است. اغلب بر عملکرد بچه در مدرسه تاثیر می گذارد. تقریبا” همیشه آنها را به لحاظ اجتماعی مختل می کند و می تواند سبب مشکلات بیشتری شود. این یک بیماری رایج در بچه ها نمی باشد. در حالیکه شاید 10% از بچه ها حمله وحشت داشته باشند. 1-2 % دچار اختلال وحشت خواهند شد.
از آنهایی که دچار حمله وحشت می شوند، 10 تا 35 % بهبودی پیدا می کنند و در بقیه زندگی شان سالم هستند. حداقل 50% در سال های بعد بازگشت های خفیفی خواهند داشت، و بقیه دچار اختلال وحشت مزمن در مدت چندین سال خواهند شد.
اگر بچه های با اختلال وحشت را دنبال کنید، حدود 25% چند سال بعد هنوز هم آنرا خواهند داشت. از آنهاییکه در آستانه ورود به بزرگسالی هنوز اختلال وحشت دارند، بسیاری وارد دشواری های روانشناسی و روانکاوی دیگر خواهند شد. حدود 50 درصد وارد بیماری
آگروفوبیا ( ترس غیر منطقی از جمعیت ) Agoraphobia
رایج ترین و معمول ترین ترس ها یا هراس ها در مفاد اختلال وحشت اگرو فوبیا ست .تعریف رسمی این است :
الف – هیجان و دلشوره در باره قرار گرفتن در مکانها یا موقعیت ها که فرار از آن می تواند دشوار ( یا باعث شرمساری شود) ، یا موقعیتی که در صورت داشتن حمله وحشت غیر منتظره یا عوارض شبیه به پنیک کمک قابل دسترس نباشد. هراس ها از جمعیت معمولا” شامل ویژگی های لایه هایی از موقعیت ها می شود که شامل به تنهایی خارج از خانه بودن، در جمعیت قرار داشتن یا در صف انتطار بودن، روی پل قرار داشتن، مسافرت با اتوبوس، قطار، خود رو، یا هواپیما می شود.
ب- از موقعیت ها اجتناب می شود ( برای مثال، مسافرت محدود می شود) یا اینکه با حالت نارحتی و هیجان و دلشوره در مورد داشتن حمله وحشت یا عوارض مشابه به وحشت دنبال می شود، یا نیاز به حضور یک همراه و رفیق دارد.
پ- این به علت هراس اجتماعی، اختلال وسواسی اجباری، اختلال پس از فاجعه، یا اختلال جدایی هیجانی نیست .
الگوی معمول که با بچه ها یافته ام زیاد متفاوت از بزرگسالان نیست. حمله های وحشت به آرامی فرایند محدود نمودن زندگی مردم را راه می اندازد. آنهابه ارامی همه کارهایی را که قبلا” می کرده اند متوقف نموده و از رفتن به انواع مکانهای مختلف تفره می روند. در بسیاری از زمانها، بویژه در مورد بچه ها، آنها بهانه هایی ( به غیر از ترس یا وحشت) برای نرفتن دارند که در ابتدا نسبتا” منظقی بنظر می آید.
اغلب در منزل خود بدون هر گونه مشکلی بازی می کنند، اما اگر باید جایی بروند همواره دلیلی دارند که نمی روند. “اهی بخاطر این است که بچه می گوید که او نمی خواهد ( با وجود اینکه می دانید او قبلا” دوست داشت اینکار را انجام دهد)، در موارد دیگر بخاطر این است که ناگهان شکمش درد می گیرد، احساس ضعیفی و خستگی می کند، چشم هایش درد می گیرد، یا اینکه نیاز دارد از توالت استفاده کند.
هر اس از جمعیت و مدرسه Agoraphobia and school
این تنها نگرانی کوچکتر در مقایسه با هراس از جمعیت می شود که در اطراف مدارس رخ می دهد. بخش های متعددی از مدرسه هستند که علت وجودی هراس از جمعیت ( آگروفوبیا) می شوند. هرگز یک بچه یا نوجوانی را ندیده ام که با مدرسه مشکل نداشته باشد. من از ابتدا شروع می کنم.
بر خیزید – بسیاری از بچه ها دارای وحشت از جمعیت (اگروفوبیا) در روزهای مدرسه با درد شدید شکم، اسهال، نفس تنگی، سر درد، یا بسیاری از علایم بیماری فیزیکی بلند می شوند که بمحض اینکه شانس رفتن به مدرسه را نداشته باشند، بزودی بر طرف می شوند. این سبب نبرد بین بچه و والدین می شود و گاهی نیز مربوط به مدرسه می گردد.
اتوبوس سواری– رایج است که بچه های دارای اگروفوبیا می ترسند که چیزی بد یا شرمسار کننده در اتوبوس اتفاق بیافتد مانند اسهال، استفراغ کردن، دیوانه شدن، و بیمار شدن و کسی را برای کمک نداشتن . در بیشتر اوقات این منتج به بردن بچه بمدرسه تویط رانندگی پدر و مادر می شود.
رفتن به مدرسه – بچه های دیگر حالشان خوب است تا اینکه مدرسه را ببینند و بدانند که باید به آنجا بروند. ایده رفتن و نشستن در کلاس انواع هیجانها را در باره اینکه چه چیزی می تواند غلط رخ دهد ( مانند اتوبوس سواری) بهمراه دارد. بعضی از بچه ها از رفتن بمدرسه امتناع می کنند.
ترک کلاس – برای بعضی از بچه های آگروفوبی، که وارد مدرسه می شوند اما نمی توانند در تمام روز باقی بمانند. علایم فیزیکی هیجان آنها باندازه کافی می باشد که بیشتر معلم ها را وا می دارد تا با منزل تماس بگیرند و از والدین بخواهند تا بیانید بچه را ببرند. از این رو والدین در عمل در کل روز مدرسه در حالت آماده باش و در فراخوان قرار دارند.
رخداد های ویژه – بعضی از بچه های آگرو فوبی می توانند روزهای معمول مدرسه را تحمل کنند، اما بدون مادران خود تاب تحمل سفرهای آموزشی، عملکرد ها و تغییرات در معلم های خود را ندارند. همه اینها می تواند سبب اجتناب از مدرسه شود. دلایل دیگر ی اضافه بر آگروفیبیا وجود دارد که بچه ها از رفتن به مدرسه امتناع می کنند. اما، این چیزی است که بچه را مورد توجه من قرار می دهد. هر اختلال هیجانی دیگر در بچه ها می تواند سبب امتناع از رفتن بمدرسه شود. مهمترین موضوع برگردانیدن آنها بمدرسه در فرصت هر چه نزدیکتر و یافتن مشکلات است.
پسرم می گوید که مادامی که کاری نکنید که بدتر شود حالش خوب است.
بسیاری از بچه های با اختلال آگروفوبیا و پنیک “درمان” خود را مطرح می کنند. این شامل خواستن از همه برای ترک زندگی آنهاست بگونه ای که هیجان در بچه را به حداقل برساند. هنگامی که مردم ( معمولا” اعضای خانواده) فراموش کنند یا از پیروی از این قوانین بسیار امتناع کنند، بچه با اختلال هیجانی عضو خانواده را برای هیجان و دلشوره خود سرزنش می نماید. قوانین رایج به شرح زیر هستند :
I don’t go on the 101 or 103.
من سوار ماشین دیگران نمی شوم.
من به جشن تولد نمی روم.
من به مرکز خرید (مال) نمی روم.
من را به مدرسه می برند.
من در صف نمی ایستم.
من به اتوبان شماره 101 یا 103 نمی روم.
این ” رفتار” مراقبت کنندگان را دیوانه می نماید. اکنون هر گونه بدتر شدن هیجان تقصیر والدین است. واضح است که این راه درستی نیست. اما، بیشتر بچه ها این را ترجیح می دهند چون مسئولیتی ندارند و کسی روی آنها تمرکز نکرده است.
پایان قسمت دوم
لینک کامل مقاله اختلال های هیجانی در بچه ها و نو جوانان (قسمت اول)