به موجب تحقيقاتي كه از طرف انستيتوي روانشناسي رنگ كه مركز آن شهر اسن آلمان است به عمل آمده رنگهاي قرمز، نارنجي، زرد و آبي رنگهاي مورد علاقه اطفال هستند و رنگهاي خاكستري، قهوهاي، سياه و سفيد هيچگاه مطلوب آنها نيستند. اين انستيتو براي تعيين درجه نفوذ رنگ در اطفال، در كودكستانهاي آلمان به مطالعات مداوم و پيگيري پرداخت و متوجه شد مثلا يكي از خانمهاي معلم فقط به خاطر كت و دامن قهوهاي كه ميپوشد، مورد نفرت اطفال واقع شده و لقب بدعنق گرفته، ولي همين معلم پس از آنكه لباسهايي به رنگ روشن و جالب تن كرد، موفق شد محبوب شاگردان كودكستان شود. رنگها نفوذ عجيبي بر سلسله اعصاب كودكان دارند؛ مثلا چنانچه رنگ سياه يا سفيد مطلق مدتي مرتب در معرض ديد كودكان قرار گيرد يا بزرگسالان اطراف آنها دائم با لباس سياه ظاهر شوند، اعصاب آنها خسته و مختل ميشود.
طي سالها، آزمايشهاي فراواني براي تعيين ارجحيت رنگها صورت گرفته است؛ مثلا نوزادان به رنگهاي درخشان مثل زرد، سفيد، صورتي و قرمز بيشتر خيره ميشوند و با بزرگ شدن كودكان علاقه به رنگ زرد به تدريج كم ميشود و قرمز و آبي جاي آن را ميگيرد.
پس از بلوغ، علاقه به رنگهايي با طول موج كوتاهتر (آبي و سبز) بيشتر از رنگهاي با طول موج بلند (قرمز، نارنجي و زرد) ميشود. در اين حالت علاقه به رنگها به صورت زير است:
آبي، قرمز، سبز، بنفش، نارنجي و زرد.
كودكان و نوجوانان به رنگ بيشتر از شكل واكنش نشان ميدهند و با لذت تمام به آن دل ميبندند. تحقيقات نشان داده كودكاني كه در نقاشيهاي خود رنگهاي سرد مانند آبي يا سبز را انتخاب ميكنند، متفكرتر و سنجيدهتر هستند. به كار بردن رنگهاي قهوهاي و خاكستري نشاندهنده ناراحتيهاي دروني آنان است.
استفاده آزادانه از رنگ قرمز توسط كودكان خصومت يا نياز به صحبت را نشان ميدهد و از طرفي هم بيانگر عشقي ساده و بيآلايش است.
رنگ آبي در نقاشي كودكان بيانگر سازگاري، تمايل به اطاعت و كنترل يا سركوب احساسات است و نيز كودكاني كه زياد از رنگ سبز استفاده ميكنند، معمولا به طور محسوسي فاقد احساسات قوي و آشكار هستند. كودكان بندرت به رنگهاي قهوهاي، سياه يا خاكستري علاقه دارند. استفاده در هم و برهم از رنگ قهوهاي مشخصه اعتراض به والدين است.
همچنين اگر كودك به طور مداوم از رنگ سياه براي رنگآميزي استفاده كند، نشاندهنده اعتراض، ترس يا اضطراب است.
نتيجهگيري
اصولا هيچ رنگي براي هيچ سني ممنوع نيست. اين خود ما هستيم كه با طرح قوانين بسته يا نسبتا بسته همه چيز را در محدودهاي معين متوقف ميكنيم. رنگ لباس از نظر علمي زماني نامناسب است كه در آن يك تركيببندي مناسب براي ايجاد يك هارموني موفق به كار نرفته باشد. رنگها در لباس بايد داراي يك تركيببندي هنرمندانه و علمي باشد تا چشم نوازش شود و احساس دروني انسان نفسي تازه كند. در جامعه ما كه افسردگي با ضرايب گوناگون، درصد قابل توجهي از جوانان و مردم را در برگرفته كه كسالتها و خستگيهاي درازمدت از مهمترين نتايج آن است، پيشنهاد ميشود براي بهبود اين وضعيت از لباسهايي با رنگهاي پر نشاط استفاده شود، چرا كه انرژي رنگ در افراد تاثير خواهد داشت.
پس بهتر است ابتدا سليقههايمان را كمي تغيير دهيم و در استفاده از رنگهاي لباسهايمان مقداري تجديدنظر كنيم. رنگهاي مختلف را در لباسهاي ديگران عجيب و غريب ندانيم و آنها را سبك نپنداريم، چرا كه همه رنگها زيبا هستند.