سالهاست تب جراحي زيبايي بيني (راينوپلاستي) در ايران چنان گسترش يافته كه ديگر انجامندادن اين درمان به مسئلهاي عجيب تبديل شده نه انجام دادنش!! اين تمايل به انجام جراحي پلاستيك بيني در ايران چنان زياد شده كه بهنظر ميرسد به يك مد تبديل شده تا يك روش درماني و وقتي چنين اتفاقي بيفتد احتمال خطا و اشتباه هم افزايش مييابد. در حال حاضر يكي از مشكلات درمانهاي زيبايي بيني شكستها يا جراحيهاي اشتباهي است كه متاسفانه به وفور هم ديده ميشود كه بخشي از تقصير به گردن خود بيمار است و بخش ديگر هم به گردن جراح. در اين زمينه گفتوگويي انجام داديم با دكتر محسن نراقي كه توجه شما را به خواندن آن جلب ميكنيم. دكتر نراقي متخصص جراحي گوش و حلق و بيني، فوق تخصص جراحي بيني از آمريكا، عضو هيئتعلمي دانشگاه علوم پزشكي تهران و مدرس آكادمي جراحان پلاستيك و ترميمي صورت آمريكا و از چهرههاي برجسته جراحي پلاستيك بيني در كشور و در سطح بينالمللي محسوب ميشوند. (تصاوير درماني از دكتر نراقي)
در ابتداي بحث بايد به يك نكته بسيار مهم در زمينه جراحيهاي زيبايي از جمله بيني اشاره كنيم و آن اينكه به چيزي جراحي زيبايي ميگويند كه نتيجه آن به چشم نيايد. يعني كسي بهراحتي نتواند تشخيص بدهد كه بيمار چنين جراحي انجام داده است. در نتيجه اگر يك بيني عمل شود و معلوم باشد كه عمل شده ديگر اسم آن عمل جراحي زيبايي نيست چون در اين حالت توجه بهجاي اينكه به چشم معطوف شود به بيني جلب ميشود. يك بيني طبيعي و زيبا باعث جلب توجه نميشود. اين در همه درمانهاي زيبايي مصداق دارد.مثلا وقتي ما لب را با تزريق تقويت ميكنيم نبايد لب غيرعادي جلوه كرده و باعث جلب توجه بشود؛ غيراز اين خلاف اصول زيبايي است.
بعضي بيماران ميخواهند نوك بيني بالا برود و حالت خوكي پيدا كند تا همه بفهمند بيني عمل شده!! راستش اينكه همه بفهمند يك بيني جراحي شده، مسخره است و اين اصلا زيبا نيست. هيچ جاي دنيا يك بيني خوكي را زيبا و آن را با اصول زيبايي همخوان نميدانند. اگر هم جراح به خواسته اين فرد جامه عمل بپوشاند تمام زيبايي چهره او را نابود كرده است. بيمار كه جراحي پلاستيك نخوانده است. اين جراح است كه بايد با بيمار صحبتكرده و به او تفهيم كند كه اين نظر اشتباه است. ما در جراحي پلاستيك ميخواهيم فرد را زيباتر كنيم و براي اين كار بايد از اصول زيبايي تبعيت كنيم، ما كه نميتوانيم اصول جراحي زيبايي را بهخاطر سليقه يك نفر كنار بگذاريم.
مهمترين اصل در زيبايي صورت بحث وجود تناسب است. اصولي در تناسب صورت وجود دارد كه از زمانهاي قديم وجود داشته، مثلا لئوناردو داوينچي از همين نسبتها در طراحي و نقاشيهايش استفاده ميكرده است.
شما گاهي مدهاي عجيب و غريبي روي صورت و بدن ميبينيد كه اكثر كشورهاي دنيا و عمده مردم، آنها را بهعنوان زيبايي قبول ندارند. زيبايي براي خودش اصول ومعيارهايي دارد كه همه مشخص و استاندارد هستند. زيبايي مثل لباس نيست كه با مد تغيير كند و بشود آن را عوض كرد.
همانطور كه گفتيم تناسب مهمترين اصل در زيبايي است. اجزاي چهره بايد با هم متناسب بوده و بهصورت يك كل زيبا باشند. مثلا يكي از اينها نسبتهاي يك سوم است كه درصورت بايد يك سوم بالا، وسط و پايين صورت تقريبا با هم برابر باشند( پيشاني يك سوم بالايي، از بالاي بيني تا پايين بيني يك سوم وسط و از پايين بيني تا پايين چانه يك سوم پاييني). هيچ جا نيست كه بگويند پيشاني بايد يك پنجم يا دو سوم صورت باشد. در اين صورت چهره به كاريكاتور تبديل ميشود. حالا ممكن است كسي موهايش را بتراشد و پيشاني را بلندتر كند تا نسبت يك سوم تغيير كند. اين دليل نميشود كه اين كار باعث زيبايي شود. زيبايي بيني اصلا به اين معني نيست كه بيني كوچك باشد. گاهي حتي در جراحيهاي زيبايي ما مجبوريم بيني را بزرگ كنيم. پس نكته مهم تناسب است نه سايز. ما بايد بين قسمتهاي مختلف بيني و بيني با صورت هارموني و تناسب
ايجاد كنيم.
جراح قبل از جراحی باید بفهمد مشكل بیمار دقیقا كجاست.هم در زمینه ظاهری و هم در مورد فیزیولوژی و عملكرد بینی كه هر دو بسیار مهم هستند.
در حال حاضر برای تشخیص بهتر روشهای خوبی در اختیار داریم كه با كمك آنها میتوانیم سطح مقطع بینی را در هر نقطهای بهدست آورده و مركزیت تنگی بینی را مشخص كنیم. در گذشته فقط فكر میكردند مشكل انحراف بینی یا پولیپ باعث مشكل تنفسی بیمار میشود اما امروزه با كمك این تستها گاهی جراح متوجه مشكلاتی میشود كه در معاینه اولیه نمیتواند آنها را ببیند. همین باعث میشود دید جراح بازتر شده و با آگاهی بیشتری روش جراحی خود را انتخاب كند.
ما بايد به بيمار آگاهي بدهيم. خوشبختانه عمده بيماران وقتي برايشان درست و دقيق توضيح بدهيم قانع شده و كار درست را ميپذيرند. اگر ما اصول زيبايي را براي بيمار توضيح بدهيم طرز فكر بيمار اصلاح شده و بعدا خود همين بيماران نه تنها تحتتاثير برخي اظهارنظرهاي غلط قرار نميگيرند بلكه نظرات غلط اطرافيان را هم تصحيح ميكنند. حالا اگر بهجاي توجيه بيمار فورا او را عمل كنيم نتيجه جراحي اصلا چيز جالبي نخواهد بود.
شايد مهمترين قسمت در يك جراحي زيبايي بيني كه به بيمار مربوط ميشود انتخاب صحيح جراح است. اگر بيمار جراحي را انتخاب كند كه تخصص و مهارت كافي در زمينه راينوپلاستي ندارد احتمال بروز عوارض و مشكلات جراحي افزايش مييابد. هيچ جراحي نميتواند ادعا كند احتمال بروز عوارض جراحي او صفر است. هميشه درصدي احتمال بروز عوارض وجود دارد. ولي براي يك جراح این احتمال بالاتر و برای جراح دیگری پایینتر است. طبعا بیماران باید جراحي را انتخاب كنند كه عوارض جراحیاش حداقل باشد. انتخاب جراح مثل انتخاب یك هواپیما برای مسافرت است. همه هواپیماها بالاخره یا مسافر را به مقصد میرسانند یا سقوط میكنند ولی ریسك سقوطشان متفاوت است. نكته اینجاست كه وقتی در هواپیما بسته شد و پرواز كرد دیگر مسافر نمیتواند بگوید من پشیمان شدهام و میخواهم برگردم.
وقتی بیمار جراح را انتخاب كرد حالا جراح هم باید بیمار را ارزیابی و انتخاب كند. جراح نباید به هر قیمتی هر بیماری را جراحی كند. جراح فروشنده و بازاری نیست كه هر چه مشتری بخواهد برایش عینا آماده كند. در جراحی پلاستیك ما نباید برمبنای مشتریمداری كار كنیم بلكه كار باید برمبنای اصول علمی صحیح باشد. مثلا اگر بیمار بگوید سوراخهای بینی مرا كوچك كن، جراح نباید این كار را انجام بدهد حتی اگر مجبور باشد 20بیمار را هم رد كند. حالا اگر بیمار فكر پزشك را بپذیرد كه هیچ اما اگر قبول نكرد و رفت جای دیگری عمل كرد و دچار مشكل شد دیگر من جراح مسئول نیستم چون قبلا به او هشدار داده بودم.
یكی از عمدهترین مشكلات در مورد بینی این است كه بیمار فكر میكند بینیاش بزرگ است و چیزی اضافه دارد. ولی وقتی با دید دقیقتری نگاه كنیم متوجه میشویم، این بینی نه تنها چیزی زیاد ندارد بلكه كم هم دارد. در بسیاری موارد پهن بودن نوك بینی به دلیل كمبود بافت و ساپورت در پره وسط بینی است نه پهن بودن نوك آن. این مسئله در ایرانیها بسیار شایع است. حالا وقتی چنین مشكلی تشخیص داده نشود و با تصور بزرگ بودن، نوك بینی عمل شود حاصل كار فاجعهبار خواهد بود. بینی خیلی از ایرانیها قوز كاذب دارد.
این قوز واقعی نیست و علت آن افتادگی نوك و عمیق بودن ریشه بینی(محل میان 2 چشم) است. در نتیجه ناحیه وسط بینی مثل قوز بهنظر میرسد. حالا اگر جراح بیاید و این قوز را بردارد هم چهره زشت میشود هم تنفس فرد دچار مشكل میشود. اما مشكل چنین بیماری با پركردن گودی در ناحیه ریشه بینی و اضافهكردن بافت و تقویت نوك بینی خود بهخود رفع میشود، بدون اینكه اصلا ما به قوز دست زده باشیم. این اطلاعات با علم آنالیز صورت به دست میآید و جراح باید علم آنالیز صورت و زیبایی را بهطور دقیق بداند.
در روشهای قدیمی، جراحی بینی بیشتر متكی بر برداشتن و خارجكردن بافت بینی بود و بینی تقریبا همیشه كوچك میشد بنابراین حجم زیادی از بافتها را خارج میكردند، پره بینی را برش میدادند و سوراخهای بینی را كوچك میكردند. در این روشها در درازمدت بافتها دچار فروافتادگی میشدند چون ساپورت بینی كم میشد، در سنین بالا هم بینی حالتی چروكیده و افتاده پیدا میكرد و بیمار دچار مشكلات تنفسی ميشد، از لحاظ زیبایی نيز تناسب بینی درصورت از دست میرفت و این همان حالتی است كه در كار برخی جراحان دیده میشود و انگار همه بینیها را از روی هم قالب زدهاند. درصورتی كه هر بینی شكل خاص خودش را دارد و شبیه بینی دیگری نیست.
امروزه روشهای تقویتی و بازسازی بینی وجود دارد. در این روشها نه تنها سعی میكنیم تاحد امكان چیزی از بینی برنداریم بلكه گاهی به بینی چیزی هم اضافه میكنیم. یعنی اگر بخشی از بینی بافت اضافه دارد آن بافت اضافه را برمیداریم و در قسمتی از بینی كه كمبود بافت وجود دارد پیوند میزنیم. یا حتی گاهی مجبوریم از نقاط دیگر بدن بافت برداریم و در بینی پیوند بزنیم. در این روشها ما بافت را تغییر شكل میدهیم نه اینكه آنها را بدون حساب و كتاب خارج كنیم. قبلا یك ظرف به بیمار میدادند كه اینها غضروفهای بینی شما هستند. الان بهترین جراحی آن است كه از بینی چیزی خارج نشود.در این روشها اسكلت بینی بازسازی و بافتهای نرم تقویت میشوند. بنابراین در درازمدت بینی كمتر دچار افتادگی میشود اما مبنای كار همان آنالیز صحیح ابتدایی است.
عوارض عملكردی یا همان تنفسی، بسیار مهمتر از عوارض زیبایی هستند. برخی از مردم فكر میكنند خس خس یا تنفس صدادار موقع خواب یا اصطلاحا فین فین كردن بعد از جراحی پلاستیك بینی طبیعی است، درحالی كه این تصور كاملا اشتباه است. حداقل توقع هركس بعد از جراحی پلاستیك بینی این است كه تنفس بعد از عمل پلاستیك اگر بد بوده اصلاح شود و اگر خوب بوده حفظ شود. اگر تنفس كسی بعد از جراحی دچار مشكل شود این اصلا طبیعی و درست نیست. بسیاری از این بیماران حاضرند بینیشان هر حالتی داشته باشد ولی بتوانند یك شب راحت بخوابند و درست نفس بكشند. این افراد چون خوب نمیخوابند و اكسیژن كافی به بدنشان نمیرسد اغلب كسل، خواب آلوده، بیحوصله، عصبی و گاهی پرخاشگر هستند. فردی كه چنین مشكلاتی دارد، نمیتواند ورزش كند و در نتیجه دچار مشكلات فیزیكی و بدنی میشود، این افراد تودماغی حرف میزنند و مشكلات چشایی و بویایی پیدا میكنند. در یك كلام كسی كه دچار مشكل تنفسی است دیگر نمیتواند از زندگیاش لذت ببرد و كیفیت زندگیاش كاهش پیدا میكند.این مسائل نه تنها سلامت بلكه روابط اجتماعی و فردی را هم تحتتاثیر قرار میدهد.
مردم فكر میكنند اشتباه در مراقبتهای بعد از عمل باعث خرابشدن نتیجه جراحی میشود اما اگر یك بینی بعد از جراحی دچار اشكال باشد علت تكنیك جراحی است نه چسبزدن یا نزدن بیمار. بعضي از بيماران ماهها چسب میزنند كه این كار غلط است.زدن چسب حداكثر برای یك هفته كافی است بیش از آن، خودش باعث بروز مشكل و التهاب در پوست میشود. تنها نكته مهم بعد از عمل، پرهیز از ضربهخوردن به بینی است كه اگر ضربه شدید باشد واقعا ممكن است به بینی صدمه وارد شود غیر از این، مراقبتهای بعد از عمل بیشتر برای كاهش تورم است و نقش آنچنانی در نتیجه جراحی ندارد.
من نمیدانم این سوراخهای بینی چه گناهی كردهاند كه همه میخواهند آنها را كوچك كنند. این كار بسیار بسیار خطرناك است. اول از همه اينكه دست خوردن سوراخهای بینی كاملا مشخص میشود و معلوم است كه جراحی شدهاند چون چین كنار پره بینی از بین میرود. در چنين شرايطي بازسازی این چین و فرورفتگی بعد از جراحي اول تقریبا غیرممكن است. مشكل دوم اشكالات تنفسی است كه بهدلیل كوچك شدن مجرای تنفسی اتفاق میافتد و زندگي بيمار را به معناي مطلق به هم ميريزد. كوچككردن سوراخهای بینی تقریبا غیرقابل برگشت است.
یكی از مشكلترین اعمال جراحی پلاستیك، تصحیح بینیهایی است كه بیش از حد كوچك شدهاند. در چنین مواردی ما مجبوریم بافتهایی كه اضافه برداشته شدهاند را بازسازی و جایگزین كنیم. در برخی موارد میتوانیم از بافتهای خود بینی برای بازسازی استفاده كنیم ولی در اغلب موارد این كار امكانپذیر نیست و مجبوریم از گوش، دنده، لگن یا سایر بخشها بافت مورد نیاز را برداشته و طی یك جراحی بسیار سنگین كوچكی، مجاری تنفسی و نقایص ظاهری را جبران كنیم. برای بازسازی باید ساعتها وقت صرف كنیم تا بلكه بتوانیم بخش كوچكی از مشكلات ایجادشده را برطرف كنیم.
ممكن است بینی یك بیمار واقعا مشكل داشته باشد و برای جراحی پیش یك جراح حاذق برود و نتیجه عمل هم عالی باشد اما بیمار فكر كند منشا مشكلات اجتماعی و شخصیاش بینی نازیبا بوده اما حالا كه بینی عمل شده، مشكلات برطرف نشده و بیمار فكر میكند عمل بینیاش اشكال داشته. یك جراح متبحر باید روح و روان بیمار را بشناسد. من همیشه به رزیدنتها میگویم ما یك بینی را عمل نمیكنیم بلكه یك شخص و یك انسان را انتخاب كرده و بعد بینی این شخص را عمل میكنیم. در نتیجه باید ابعاد مختلف شخصیت و فكر و روح این شخصیت را مدنظر قرار بدهیم.